سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خیلی تنهام


نوشته شده در چهارشنبه 91/9/1ساعت 12:8 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |

سلام دوستان میخوام یه چت روم باحال براتون معرفی کنم

دوست داشتنگل تقدیم شماعشق چتدوست داشتنگل تقدیم شما

جایی برای همدلی دوست یابی گفتوگو و....

ثبت نام کنین

منتظرتون هستیم%

دوست داشتنwww.eshghchat.comدوست داشتن


نوشته شده در جمعه 91/6/3ساعت 9:32 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |
من گمان کردم رفتنت ممکن نیست


رفتنت ممکن شد...


باورش
ممکن نیست






ساعت از نیمه شب گذشته...

و من به این می اندیشم...

اگر عشق کاری که با من کرد با تو می کرد...

چند روز دوام می اوردی؟؟؟


1



اهـل پنهـان کـاری نیستـم اعتـرافـ میکـنم :

زمـانـی دل ِ یکـی را سوزانـدم حـالـا یکـی ...

یکـی ...

یکـی ،

دلـم
را میـسوزانـند





نوشته شده در دوشنبه 91/5/9ساعت 3:47 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |

...اینجا زمان چند ساعتی جلوتر است:

هر وقت خورشید را

بالای سرت دیدی

بدان در غروبی دلگیر به تو میاندیشم...






گاهی دلت میخواد همه بغضات از تو نگاهت خونده بشه که جسارت گفتن کلمه هارو نداری
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثله:چیزی شده؟؟؟!
اونجاست که بغضتو با لیوان سکوتت سر میکشی و با لبخند میگی:
نه هیچی...!






یه جـآیے باید دسـتـِ آدمـآ رو بکشے
نـِگه شـو?? دارے ؛
صورتـشو?? رو میو?? دستـآتـ مُحـکـم بگیرے
بگے : بـبـیـ?? ...
مـ?? دوستـتـ دآرم ، نــــرو !








نوشته شده در دوشنبه 91/5/9ساعت 3:46 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |

گاه? چقدر ساده عروسک م?شو?م....
نه حرف م?زن?م..
نه شکا?ت م?کن?م،..
فقط سکوت م?کن?م....





گوشه نــدارد که یـکـــ گوشه اش بنشینمـــ

و نفسی تــازه کنمـــ ...

گــرد گــرد استـــ

این زمین..

ایــنــ روزگــــار ...






من مانده ام و یک برگه سفید!!!
یک دنیا حرف نا گفتنی!!!
و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!!!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!
و برگ سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
عشق تو نوشتنی نیست...
در برگه ام , کنار آن قطره
یک قلب کوچک می کشم !
و , وقت تمام است!!!
برگه ها بالا...




از وقتــی که نیسـتی،
خـدا می دانـد،
چقــدر آب به صـورَتـم پـاشیـدم ..
لعنــتی ..
این کـابوس انقــدر واقعی ست
که از خواب بیــدار نمی شـوم





نوشته شده در دوشنبه 91/5/9ساعت 3:44 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |
میگن هر چی از دوست رسد نیکوست!
پس چرا هر چی از تو میرسه
خاطره ...
نگاه ...
لبخند ...
یاد ...
ویران کننده است !
منو داغون میکنه ....!؟




بی کسی یعنی لای استخوان های من نمک بپاشی ...

و زخم هایم پشت سرت راه بیفتند و معتاد دست های شورَت شوند






تــــوی این دنیـــا هر کسی داره یه چیزی میکشه.
یکی "درد" می کشه ؛
یکی "زجر" می کشه؛
یکی" نقاشی" می کشه ؛
یکی" سیگار "می کشه؛
یکی "داد" می کشه؛
یکی" سوت "می کشه ؛
یکی" ناز" می کشه ؛
یکی" تریاک" می کشه ؛
خلاصه میون اینهمه کشیدنـــــــــــی
مــ ـ ـ ــن
فقط می خوام


?♥? نفس ?♥?


بکشم...








تــنهایــی یعنی ؛ ذهنم پــر از تو ، خــالی از دیگران است ...
اما کنارم خــالی از تو ، پــر از دیگران است.......




نوشته شده در دوشنبه 91/5/9ساعت 3:44 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |
جوابم نکن مردم از ناامیدی
شاید عاشقم شی خدا رو چه دیدی
خیال کن جواب منو دادی اما
عزیزم جواب خدا رو چی میدی
همینجوری اشکام سرازیر میشن
دیگه از خودم اختیاری ندارم
من از عشق چیزی نمیخام بجز تو
ولی ازتو هیچ انتظاری ندارم
صبوریم کمه بی قراریم زیاده
چقدر بی قرارم منه صاف وساده
عزیزم چقدر سخته دل کندن از تو
عزیزم چقدر تلخه کام من از تو
نذار زندگیم راحت از هم بپاشه
جوابم نکن مردم از بی جوابی
یه چیزی بگو پیش از اینکه بمیرم
بخابم بیا پیش از اینکه بخوابی
شب از نیمه های زمستون گذشته
بخوابم بیا پیش از اینکه بمیرم
اگه پا به خوابم گذاشتی عزیزم
یه چیزی بگو بلکه اروم بگیرم




نوشته شده در دوشنبه 91/5/9ساعت 3:43 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |
تو را نگاه می کنم

خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!

بیدار شو

با قلب و سر رنگین خود

بد شگونی شب را بگیر

تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود

زورق ها در آب های کم عمقند...

خلاصه کنم:دریا بی عشق سرد است!

جهان این گونه آغاز می شود:

موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند

(تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی

وخواب را فرا می خوانی)

بیدار شو تا از پی ات روان شوم

تنم بی تاب تعقیب توست!

می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم

از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب

می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم!




نوشته شده در دوشنبه 91/5/9ساعت 3:42 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |

 

دلم هوای دیروز را کرده ،
هوای روزهای کودکی را ..
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد !

.
.
.
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم ؛
الفبای زندگی را ..
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند .
دلم میخواهد اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو !




دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
آن را نچینم .
دلم میخواهد ...
می شود باز هم کودک شد ؟؟؟؟ ..
راستی خدا!
دلم ، فردا هوای امروز را می کند؟؟!




نوشته شده در دوشنبه 91/5/9ساعت 3:41 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |
پرسیدم.... ،

چطور ، بهتر زندگی کنم ؟

با کمی مکث جواب داد :

گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،

با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،

و بدون ترس برای آینده آماده شو .

ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

شک هایت را باور نکن ،

وهیچگاه به باورهایت شک نکن .

زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی .

پرسیدم ....
آخر .... ،

و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :

مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،

قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .

کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را ..

بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..

داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد ...



هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،

آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،

شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند ..

مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو ... ،

مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی ..

به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،

که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد :

زلال باش .... ،‌ زلال باش .... ،

فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران ،

زلال که باشی ، آسمان در تو پیداست




نوشته شده در دوشنبه 91/5/9ساعت 3:41 عصر توسط محمدنصیرزاده نظرات ( ) | |